کتاب کلاسیکی که صنعت سرمایه گذاری را با مفهوم روانشناسی تجارت آشنا کرد.
نویسنده مارک داگلاس با بینش کمیاب بر اساس تجربه دست اول خود در تجارت کالا، نشان می دهد که چگونه مسائل ذهنی که به ما اجازه می دهند در جامعه به طور موثر عمل کنیم، اغلب موانع روانی در تجارت هستند. پس از بررسی چگونگی ایجاد نگرش های بازنده، این کتاب کتاب کلاسیکی را آماده می کند که صنعت سرمایه گذاری را با مفهوم روانشناسی تجارت آشنا می کند.
نویسنده مارک داگلاس با بینش کمیاب بر اساس تجربه دست اول خود در تجارت کالا، نشان می دهد که چگونه مسائل ذهنی که به ما اجازه می دهند در جامعه به طور موثر عمل کنیم، اغلب موانع روانی در تجارت هستند. این کتاب پس از بررسی چگونگی ایجاد نگرشهای از دست دادن، شما را برای «تمیز کردن خانه ذهنی» کامل فرآیندهای فکری عمیقاً ریشهدار آماده میکند. و سپس به خواننده نشان میدهد که چگونه نگرشها و رفتارهایی را که از موانع روانشناختی فراتر میرود و منجر به موفقیت میشود، توسعه و به کار گیرد.
معامله گر منضبط به شما کمک می کند تا با ایجاد یک رویکرد سیستماتیک و گام به گام برای برنده شدن در هفته بعد، به گروه نخبه ای بپیوندید که یاد گرفته اند چگونه رفتار معاملاتی خود را کنترل کنند (معمولی معامله گرانی که به طور مداوم بیشترین درصد سود را از بازار خارج می کنند). هفته، ماه به ماه
این کتاب به سه بخش تقسیم میشود: - مروری بر الزامات روانشناختی محیط معاملاتی - تعریفی از مشکلات و چالشهای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق - بینشهای اساسی در مورد اینکه چه رفتاری ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد، و نحوه ایجاد یک چارچوببرای دستیابی به این هدف - چگونه می توان مهارت های تجاری خاص را بر اساس یک چشم انداز روشن و عینی در مورد عملکرد بازار توسعه داد.
"یک کار پیشگامانه منتشر شده در سال 1990 که بررسی می کند چرا اکثر معامله گران نمی توانند سهام خود را به طور ثابت افزایش دهند، و خواننده را به نتیجه گیری های عملی برای تغییر هر نوع طرز فکر محدود کننده می رساند."--Larry Pesavento، TradingTutor. com. بیشتر
یک کپی بگیرید
نظرات دوستان
پرسش و پاسخ خواننده
اولین نفری باشید که در مورد The Disclined Trader نظر می دهد
فهرست هایی با این کتاب
بررسی های جامعه
بررسی این کتاب سخت است زیرا از یک طرف خیلی خوب نیست، اما از طرف دیگر اگر کمی سازماندهی شده باشد، خیلی کمتر تکراری باشد، و اگر جملات آنقدر مسطح و کوبنده نبود، آدم احساس می کند که می توانست باشد. کلاسیک معاملاتیفضائل آن صداقت آن است، این احساس که نویسنده آن غرق در تفکر از طریق بازی درونی تجارت است، و تمایل او به خطر افراطی برای انتقال اعتقاداتش.
متیو فان، منتقد Goodreads واکنشی را ثبت کرد که من میدانم این کتاب برای نقد کردن سخت است، زیرا از یک طرف خیلی خوب نیست، اما از طرف دیگر آیا کمی سازماندهیشدهتر، بسیار کمتر تکراری بود، و آیا جملات اینطور نبودند. صاف و سنگ زنی، می توان احساس کرد که می توانست یک کلاسیک معاملاتی باشد. فضائل آن صداقت آن است، این احساس که نویسنده آن غرق در تفکر از طریق بازی درونی تجارت است، و تمایل او به خطر افراطی برای انتقال اعتقاداتش.
متیو فان، منتقد Goodreads واکنشی را ثبت کرد که من آن را به عنوان عکسالعمل خودم تشخیص دادم: «برخی افراد ممکن است فکر کنند که این یک غمانگیز مبهم است، و من موافقم که تا حدودی مبهم است، اما از نظر مفهومی جالب است و احتمالاً به حقیقت نزدیک میشود».
روشی که من رویکرد آن را به حقیقت توصیف می کنم این است که بگوییم این کتابی است که یک اسطوره مفید برای آموزش یک معامله گر پیشنهاد می کند. معامله گر از پیش نظم ، در اسطوره خود آفرینش مارک داگلاس ، مانند برنامه نویس-هکر Neo در فیلم استماتریکسواددر ابتدای فیلم ، او در "دنیای رویایی" غوطه ور شده است ، اما با کمک تجربه آنچه داگلاس "آگاهی اجباری" می نامد و بازتاب عمیقی او قادر است (از یک عبارت مورد علاقه داگلاس "استفاده کند)خود را از "دنیای متعارف ، جعلی و گله ای رها کنید.
داگلاس آزادی خود را پس از ورشکستگی به شرح زیر توصیف می کند: "من شروع به قدردانی از توانایی خود در فکر کردن به عنوان بزرگترین دارایی خود کردم. این احساس قدردانی به یک سطح عمیق تر از درک در مورد ماهیت اساسی هویت من تبدیل شد."سرانجام او می فهمد که "در محیط بازار. هیچ آغاز ، میانه یا پایان وجود ندارد-فقط آنچه در ذهن خود ایجاد می کنید."
در "یادداشت نهایی" داگلاس پس از وقوع آزادی ، چالش های تجارت زندگی را توضیح می دهد.
حتی بعد از اینکه تمام مهارتهای مندرج در این کتاب را یاد گرفتید ، در بعضی از مواقع احتمالاً برای شما اتفاق می افتد که تجارت شما صرفاً یک مکانیسم بازخورد است که به شما بگوید که در هر لحظه چقدر خود را دوست دارید. بعد از اینکه یاد گرفتید به خودتان اعتماد کنید که همیشه به نفع خود عمل کنید و تنها چیزی که شما را عقب می اندازد ، درجه ارزیابی خود است. یعنی شما مبلغی را به خودتان می دهید که مستقیماً با آنچه شما معتقدید بر اساس برخی از سیستم های ارزشی که در مقطعی از زندگی خود به دست آورده اید مطابقت دارد. هرچه نسبت به خودتان احساس مثبت تری داشته باشید ، فراوانی تر که به طور طبیعی به عنوان محصول جانبی این احساسات مثبت راه خود را به وجود می آورد. بنابراین ، در اصل ، برای خود به عنوان یک معامله گر که باید در محیط ذهنی خود که به بالاترین درجه ارزیابی خود که ممکن است کمک کند ، به خودتان پول بیشتری بدهید.
بنابراین نمونه ای از نثر وی ، و همچنین چشم انداز روشنگری و میوه های آن وجود دارد که در آن آمده استمعامله گر منضبط.
برای بازگشت بهماتریکسقیاس ، در کتاب داگلاس ، دو جهان "ساختار یافته" و دنیای "بدون ساختار" نامیده می شوند. دنیای ساخت یافته نیز "محیط فرهنگی" نامیده می شود. این جهان است که افراد دیگر را نیز شامل می شود. جهان بدون ساختار البته "محیط بازار" است. این هیچ قانونی را رعایت می کند. این می تواند هر کاری در هر زمان انجام دهد. بنابراین. فرد باید در مورد آنچه انجام خواهد داد حدس بزند و ضررها را در هنگام مغایرت با حدس شخصی کاهش دهد. یکی وسوسه می شود که در انکار خود جایگاه خود را حفظ کند و به این امید که بازار معکوس شود و "یک کل را بسازد".
گفته می شود که فضیلت فضایل در یک محیط بدون ساختار ، همانطور که در بالا مشاهده کردیم ، خود عشق است ، هرچه بهتر باشد. هرچند پایه و اساس این عشق به خود ، نوعی گریز از شیوه های فرهنگ به نفع یک استقلال ذهنی به دست آمده و به دست آمده است که خود را به عنوان یک اعتماد به نفس شاد نشان می دهد که هیچ ترسی ندارد.
در جامعه [یعنی"یک محیط ساختار یافته"] ما می توانیم با یک نمای اعتماد به نفس موفق شویم و حتی موفق شویم زیرا مردم به طور کلی از توهمات یکدیگر در مورد خودشان حمایت می کنند. با این حال ، بازار هیچ علاقه ای به حمایت از توهمات کسی در مورد خودش ندارد. اگر یک معامله گر احساس ترس کند ، می تواند تمام آنچه را که می خواهد بپوشاند ، اما نتایج معاملاتی وی به آسانی منعکس کننده احساسات واقعی او خواهد بود.
به نظر می رسد بحث این است که بازار حقیقت است، و اگر بتوانید آسیب روانی نداشته باشید که باعث می شود بخواهید در مقابل همنوعان خود متفرق شوید، می توانید حقیقت نیز باشید و در نتیجه خود را با بازار هماهنگ کنید - و بدانید چه چیزیکارساز خواهد بود. این استدلال جسورانهای است که با جزئیات بیان شده است و اگرچه احتمالاً واضح است، من فکر میکنم کمی بیش از حد است، پس از اظهارات فان، میخواهم اذعان کنم که حداقل از نظر اسطورهای کتاب احتمالاً چیزی کاملاً درست را دریافت میکند.
برای کسی که علاقه مند به مطالعه کتابخانه است، می توانم بگویم که هشت فصل اول بهتر از نه فصل گذشته است. و در نهایت: اگرچه من هرگز توصیه نکرده اممعامله گر منضبطبه یک دوست، اگر دوستانی داشتم که کاملاً قصد دنبال کردن هر سرنخ ممکنی را داشته باشند که ممکن است به حل معمای خودسازی یک معامله گر موفق کمک کند، این کار را انجام می دهم.