من اعتقاد ندارم اگر هم خوش بین نباشید و هم نگرش مثبتی دارید ، می توان راه حل های خلاقانه مؤثر برای چالش ها و مشکلات ایجاد کرد. برای درک یک راه حل جدید ، باید باور کنید که ممکن است ممکن باشد. تجسم نتیجه آینده متفاوت از وضعیت فعلی به این معنی است که شما باید در نتیجه سرمایه گذاری کنید و مایل به استفاده از منابع لازم برای فعال کردن آن هستید.
همیشه خطر در هر تفکر خلاق وجود دارد. تا حدودی به این دلیل که باید از هنجار و فرضیات ما خارج شود و به این دلیل که از نظر ماهیت آن مختل کننده است. با این حال ، با اکتشاف ، پایداری ، تمایل به شکست و بهبودی و با استفاده از روشهای مؤثر ، شانس موفقیت بسیار بهتری وجود دارد.
این به یک رویکرد "کامل مغز" نیاز دارد. آگاهانه و ناخودآگاه ، فکر کردن سریع و آهسته ، با استفاده از تمام شیوه های تفکر در زمان مناسب و در دنباله مناسب.
4 مرحله اساسی در یک فرایند خلاق مؤثر وجود دارد:
1. درک - تعریف مشکل/چالش. درک کنید که دلایل این چالش چیست و اهداف و نتایج خود را به وضوح بیان کنید.
2. ایده آل - تولید ایده ها ، کاوش در امکانات و یافتن خصوصیات نوظهور.
3. تجزیه و تحلیل - ارزیابی ایده ها ، غربالگری و مرتب سازی. با نگاهی به امکان سنجی و عملی ایده های منتخب.
4. جهت - ایجاد یک برنامه. اجرای راه حل هاتقویت ، بهبود و پالایش.
تعریف چالش
دادن یک فرآیند خلاقانه ، چارچوبی که در آن می توانید تفکر خود را چارچوب کنید ضروری است. اگر سعی کنید قبل از انجام کار لازم ، خیلی دور به جلو جهش دهید ، وسعت و عمق راه حل های شما رنج می برد.
اولین قدم تعریف مشکل است. بیان این چالش اصطلاحات واضح و ساده است. عدم پذیرش تعاریف اول و فشار بیشتر به مشکل ، در مراحل بعدی مزایای بیشتری را به دست می آورد. هرچه چالش بهتر و درک این چالش شروع به ایجاد ایده برای مرحله بعدی می کند.
همچنین در بیان مشکل مهم است که بفهمید راه حل ممکن است به نظر برسد. تجسم نوع راه حل و اهدافی که می خواهید به آن برسید بخشی از سفر به یک راه حل است.
تفکر واگرا.(نگرش)
یک انفجار بزرگ ، انفجار ایده ها را تصور کنید. این مرحله شامل باز بودن برای تولید ایده ها و امکانات است. ذکر این نکته حائز اهمیت است که ، در این مرحله ، هیچ ایده ای بد نیست ، همه چیز باید آزادانه تولید شود. تفکر واگرا ، برای موفقیت ، باید باز ، گسترده و آزاد باشد. بازیگوش بودن با مفاهیم و ایده ها نشان داده شده است که راه حل های خلاقانه تری ایجاد می کند. مقدار نیز مهم است. شما همیشه می توانید بعداً ایده ها را کنار بگذارید ، اما اگر آن ایده ها را بیان نکنید ، نمی دانید که آنها ممکن است به کجا منجر شوند.
همه تفکر خلاق با یک سوال آغاز می شود. چرا یا چه-؟با ایجاد سؤالات بسیاری شروع به تولید سناریوهای زیادی می کنید. به همین دلیل خوش بینی و نگرش مثبت بسیار مهم هستند ، اما قضاوت باید در این مرحله در خارج از کشور باقی بماند. شما باید بدون هیچ گونه اندیشه ای در مورد اعتبار یا اثربخشی بالقوه یک ایده از همه جهات گسترش دهید.
ابزارهای زیادی برای کمک به این فرآیند وجود دارد ، این برای یک وبلاگ دیگر است.
تفکر واگرا با استعاره ، رویاپردازی ، تجسم ، بازیگوش ، طنز ، غیر خطی ، تخیل ، تعمیم ، شکار ، شهود ، ناخودآگاه (روده) مشخص می شود.
تفکر ظهور
در جایی در وسط ایده ، ایده ها و مفاهیم کاملاً جدید شروع به شکل گیری می کنند که بیشتر از جمع قسمت های آنها است. با کاوش در امکانات و ایجاد تعدادی از ایده ها ، چندین مفهوم و راه حل جدید از ترکیب آن ایده هایی که در ایده های فردی یافت نمی شود ، شکل می گیرند.
تفکر ظهور هنگامی اتفاق می افتد که شما به سمت امکانات کاملاً پیش بینی نشده حرکت کنید ، که فقط هنگام مقایسه و ترکیب ایده های تولید شده آشکار می شود.
تفکر همگرا(تلاش)
این اغلب "مجموعه مهارت سخت" نامیده می شود. مثل بزرگ بانگ ، اما برعکس. در اینجا بهترین فرصت های خود را انتخاب می کنید. احترام به ایده ها و مفاهیم خود به مواردی که فکر می کنید قابل استفاده ترین و عملی ترین هستند. این شامل استدلال منطقی و تحلیلی است. حرکت به جلو به یک دیدگاه کمتر گسترده و همگرا تر. استفاده از تفکر عقلانی و عمدی برای شروع ایده ها به ابتدای یک طرح.
بسیار ساخت یافته تر و بسیار سازمان یافته تر ، با استفاده از تکنیک های متمرکز برای رد ایده هایی که منجر به راه حل های مؤثر نمی شوند. با این حال ، گاهی اوقات ، شما ممکن است مؤثرترین ایده ها را استخراج کرده و روند ایده را مجدداً راه اندازی کنید. این تکرار اغلب در فشردن هر آخرین قطره از یک ایده بسیار مؤثر است.
تفکر همگرا با خطی ، تحلیلی ، دلیل ، منطق ، دقت ، قوام ، تفکر انتقادی ، حقایق ، عقلانیت ، عقلانیت ، کار (تلاش) ، واقعیت ، مستقیم ، متمرکز ، پی در پی ، تعداد ، تعداد ، آگاهانه مشخص می شود.
تفکر کامل مغز.
اینگونه نیست که شما به یک یا نوع دیگر تفکر نیاز دارید. شما به همه شیوه های تفکر احتیاج دارید ، اما هرکدام در لحظه خاص خود و در هماهنگی با دیگران. بنابراین ، این فقط فکر کردن سریع و کند نیست ، بلکه مغز چپ ، مغز راست نیست ، بلکه کل مغز است.