در حالی که تمام تلاش برای پیروی از قوانین سبک استناد شده است ، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. در صورت داشتن هرگونه سؤال ، لطفاً به کتابچه راهنمای مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.
ویراستاران ما آنچه را که ارسال کرده اید بررسی می کنند و تعیین می کنند که آیا مقاله را تجدید نظر کنید.
در حالی که تمام تلاش برای پیروی از قوانین سبک استناد شده است ، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. در صورت داشتن هرگونه سؤال ، لطفاً به کتابچه راهنمای مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.
ویراستاران ما آنچه را که ارسال کرده اید بررسی می کنند و تعیین می کنند که آیا مقاله را تجدید نظر کنید.
تجارت بین المللی ، معاملات اقتصادی که بین کشورها انجام می شود. از جمله کالاهایی که معمولاً مورد معامله قرار می گیرند ، کالاهای مصرفی مانند مجموعه های تلویزیونی و پوشاک هستند. کالاهای سرمایه ، مانند ماشین آلات ؛و مواد اولیه و مواد غذایی. سایر معاملات شامل خدمات ، مانند خدمات مسافرتی و پرداخت حق ثبت اختراعات خارجی است (به صنعت خدمات مراجعه کنید). معاملات تجاری بین المللی با پرداخت های مالی بین المللی تسهیل می شود ، که در آن سیستم بانکی خصوصی و بانکهای مرکزی ملل تجاری نقش مهمی ایفا می کنند.
تجارت بین المللی و معاملات مالی همراه به طور کلی به منظور فراهم کردن کالاهایی که در ازای آن وجود دارد ، در ازای کسانی که به وفور تولید می کنند ، انجام می شود. چنین معاملات ، با سایر سیاست های اقتصادی ، تمایل به بهبود سطح زندگی یک کشور دارد. بخش عمده ای از تاریخ مدرن روابط بین الملل مربوط به تلاش برای ارتقاء تجارت آزاد بین ملل است. در این مقاله یک مرور کلی از ساختار تجارت بین المللی و نهادهای پیشرو که برای ارتقاء چنین تجارت تهیه شده اند ، ارائه شده است.
بررسی اجمالی تاریخی
كاهش كالاها یا خدمات در بین مردمان مختلف ، یك عمل قدیمی است ، احتمالاً به اندازه تاریخ بشر. با این حال ، تجارت بین المللی به طور خاص به مبادله ای بین اعضای ملل مختلف اشاره دارد ، و حساب ها و توضیحات مربوط به چنین تجارت (با وجود بحث های قبلی قطعه قطعه) فقط با ظهور ملت مدرن در نزدیکی قرون وسطی اروپا آغاز می شود. از آنجا که متفکران و فیلسوفان سیاسی شروع به بررسی ماهیت و عملکرد ملت کردند ، تجارت با سایر کشورها به موضوع خاصی از تحقیق خود تبدیل شد. بر این اساس ، جای تعجب نیست که یکی از اولین تلاش ها برای توصیف عملکرد تجارت بین المللی در آن بدن بسیار ناسیونالیستی اندیشه که اکنون به عنوان مرکانتیلیسم شناخته می شود ، پیدا کنیم.
بازرگانی
تجزیه و تحلیل مرکانتیلیست ، که به اوج نفوذ خود بر اندیشه اروپایی در قرن شانزدهم و هفدهم رسید ، مستقیماً بر رفاه ملت متمرکز شد. این اصرار داشت که دستیابی به ثروت ، به ویژه ثروت در قالب طلا ، برای سیاست های ملی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مرکانتیلیست ها فضیلت های طلا را تقریباً به عنوان مقاله ای از ایمان در نظر گرفتند. در نتیجه ، آنها هرگز به دنبال توضیح مناسب نبودند که چرا پیگیری طلا در برنامه های اقتصادی خود شایسته چنین اولویت بالایی است.
مرکانتیلیسم مبتنی بر این اعتقاد بود که منافع ملی به ناچار درگیری است - که یک ملت می تواند تجارت خود را فقط با هزینه سایر ملل افزایش دهد. بنابراین ، دولت ها منجر به تحمیل کنترل قیمت و دستمزد ، افزایش صنایع ملی ، ترویج صادرات کالاهای نهایی و واردات مواد اولیه شدند ، در عین حال محدود کردن صادرات مواد اولیه و واردات کالاهای نهایی. دولت تلاش کرد تا شهروندان خود را انحصار منابع و رسانه های تجاری مستعمرات خود را در اختیار شهروندان خود قرار دهد.
سیاست تجاری که توسط فلسفه مرکانتیلیست دیکته شده بود ، ساده بود: صادرات را تشویق کنید ، واردات را دلسرد کنید و درآمد حاصل از مازاد صادرات حاصل از آن را بدست آورید. ایده های مرکانتیلیست ها غالباً از نظر فکری کم عمق بودند ، و در واقع سیاست تجارت آنها ممکن است چیزی بیش از منطقی بودن منافع یک طبقه بازرگان در حال افزایش باشد که بازارهای گسترده تری را می خواست - از این رو تأکید بر گسترش صادرات - با حمایت از رقابت در شکلکالاهای وارداتی
یک تصویر معمولی از روح مرکانتیلیست ، قانون ناوبری انگلیسی در سال 1651 است که حق تجارت با مستعمرات خود را برای کشور وطن محفوظ است و واردات کالاهای منشأ غیر اروپایی را ممنوع اعلام کرده است ، مگر اینکه در کشتی هایی که پرچم انگلیسی را پرواز می کنند ، منتقل شود. این قانون تا سال 1849 ادامه داشت. سیاست مشابهی در فرانسه دنبال شد.
آزادی خواه
یک واکنش شدید در برابر نگرش های مرکانتیلیست به سمت اواسط قرن 18 شکل گرفت. در فرانسه ، اقتصاددانان معروف به فیزیوکرات ها خواستار آزادی تولید و تجارت بودند. در انگلیس ، اقتصاددان آدام اسمیت در کتاب خود "ثروت ملل) (1776) مزایای از بین بردن محدودیت های تجاری را نشان داد. اقتصاددانان و بازرگانان مخالفت خود را با وظایف بسیار زیاد و غالباً ممنوع اعلام کردند و خواستار مذاکره در مورد توافق نامه های تجاری با اختیارات خارجی شدند. این تغییر در نگرش منجر به امضای تعدادی از توافق نامه هایی شد که ایده های جدید لیبرال در مورد تجارت را تجسم می کند ، از جمله آنها پیمان آنگلو-فرانسوی 1786 ، که به پایان رسید که جنگ اقتصادی بین دو کشور بوده است.
پس از آدام اسمیت ، اصول اساسی مرکانتیلیسم دیگر قابل دفاع نبود. با این حال ، این بدان معنا نیست که ملل تمام سیاست های مرکانتیلیست را رها کردند. سیاست های محدود کننده اقتصادی اکنون با این ادعا توجیه شده است که تا یک نقطه خاص ، دولت باید کالاهای خارجی را از بازار داخلی دور نگه دارد تا بتواند تولید ملی را از رقابت خارج کند. برای این منظور ، مالیات های گمرکی با افزایش تعداد ، جایگزین ممنوعیت های وارداتی در واردات ، که کمتر و کمتر مکرر شدند ، معرفی شدند.
در اواسط قرن نوزدهم ، یک سیاست آداب و رسوم محافظتی به طور مؤثر بسیاری از اقتصادهای ملی را از رقابت خارج پناه می برد. به عنوان مثال ، تعرفه فرانسوی 1860 ، نرخ بسیار بالایی را برای محصولات انگلیس شارژ کرد: 60 درصد در آهن خوک. 40 تا 50 درصد در ماشین آلات ؛و 600 تا 800 درصد روی پتوهای پشمی. هزینه های حمل و نقل بین دو کشور حمایت بیشتری را فراهم می کند.
پیروزی برای ایده های لیبرال ، توافق نامه تجارت آنگلو-فرانسوی در سال 1860 بود ، که به شرط آنکه وظایف محافظ فرانسوی در طی 5 سال به حداکثر 25 درصد کاهش یابد ، با ورود رایگان همه محصولات فرانسوی به جز شراب به انگلیس. این توافق نامه توسط سایر پیمان های تجاری اروپا دنبال شد.
احیای حمایت گرایی
واکنشی به نفع محافظت در سراسر جهان غرب در قسمت دوم قرن نوزدهم گسترش یافته است. آلمان یک سیاست حمایت از گرایانه به طور منظم اتخاذ کرد و به زودی توسط بسیاری از ملل دیگر دنبال شد. اندکی پس از سال 1860 ، در طول جنگ داخلی ، ایالات متحده وظایف خود را به شدت بالا برد. قانون تعرفه مک کینلی در سال 1890 UltraProtectionist بود. انگلستان تنها کشوری بود که به اصول تجارت آزاد وفادار ماند.
اما حمایت از سه ماهه آخر قرن نوزدهم با مقایسه با سیاست های مرکانتیلیستی که در قرن هفدهم رایج بوده و بین دو جنگ جهانی احیا می شود ، خفیف بود. آزادی اقتصادی گسترده تا سال 1913 غالب شد. محدودیت های کمی از آن غافل بود و وظایف گمرکی کم و پایدار بود. ارزها آزادانه به طلا تبدیل می شدند ، که در واقع یک پول بین المللی مشترک بود. مشکلات تعادل پرداخت اندک بود. افرادی که مایل به تسویه حساب و کار در یک کشور بودند می توانند با محدودیت های اندکی به آنجا بروند. آنها می توانند مشاغل را باز کنند ، وارد تجارت شوند یا سرمایه را آزادانه صادرات کنند. فرصت برابر برای رقابت ، قاعده کلی بود ، تنها استثناء وجود ترجیحات گمرکی محدود بین برخی کشورها ، که معمولاً بین یک کشور و مستعمرات آن است. تجارت در سال 1913 در سراسر جهان غرب نسبت به اروپا در سال 1970 آزادتر بود.